افعال کاربردی +تبریک روز مادر
من: عسلم برو اون شلوارت و که پاره شده بود و بیار مامان واست بدوزمش!
خامه عسلی -پس از اتمام کار- : دوزیـدی مامــان؟
من: مامانی....اون خیاری که داری می خوری و بشور بخوراااا !
فندقی: بابا شــوریــد !!!
فلفل نمکی: مامان . کُـبلِـت (کتلت!) بپزه . من بخورم!!!
بعد از چند دقیقه......................... مامان . کُـبلِـت پـزیـد ؟؟؟
من: قشنگم...هر وخ خواستی تلوزیون ببینی برو روو اون مبل بشین......نزدیک تلوزیون نه !چشمای نازت درد میگیره هاااا...
پسته ی خندونم! : مامان . نِـشــیــدم دیگه......CD بذار!!!!!!
پسر شجاع (!) : مامان بیا.....ببین....اون مورچه هَ رو کـُــشـــیــدَم !!!!
پ ن 1: نمی دونم چرا تازگیا افعال و اینطوری به کار میبره! با اینکه می دونم درستشو بلده!
یه وختایی از دستش در میره!!!
پ.ن2 : مهر کاریِ باباش و از روو میز ورداشته! میگه مامان این چیه؟
من: مهر باباست...بذار سر جاش گم نشه!!!
م.ص: نماز می خونه ؟!!!!!!
گذاشته روو زمین و شروع کرد.........الّا ابکر (الله اکبر)!!!
تبریک نوشت: روز مادر و تولد حضرت زهرا به همه ی مامانای دنیا مبارک...
این متن خوشگل و توو وبلاگ "علامه کوچولو" دیدم!
خیلی قشنگه....دقیقا همین طوره....حالا که مامان شدم میفهممش!
فوق العاده ترین نمونه ای از عشق در زندگی من:
“وقتی که ۴ سیب داشتیم و ما ۵ نفر بودیم
مادرم گفت:
“من سیب دوست ندارم”
(بوعلی سینا)
دخترونه نوشت : مامانم عاشقتونم....لبخندتون واسم ارمغان شادی و دلگرمیه....لبخند همیشه آذین لباتون....
مادرونه نوشت: محمد صادق نازم.....امیدوارم مامان خوبی واست باشم و البته لایق این اسم بی نظیر....مـــــادر !