اسمت به زبون بلبلی+کارای محمد صادقم!
اسمت به زبون بلبلی+کارای محمد صادقم!
سلاااااااااااام به دوستای خوبم!
بازم اومدم با کارای جدید محمد صادقم !
بفرمایید ادامه ه ه ه ه ه ه..........
منتظرتونممممممممممممم..............
***********************************************************
پ.ن: دوستای گلم چن وقته کمر دردم شدید شده!!!
زیاد نمی تونم بیام پای نت!
باید یه مدت تقریبا استراحت مطلق باشم!!!
دعا کنین بهتر شم....
زودی میام پیشتون!
سعی می کنم کامنتارو تایید کنم! اگه بتونم!
خوش اومدین!
این گلم تقدیم به شما!!!
این عکس و وقتی ازش گرفتم که تولد یکی از دوستای خوب وبلاگیم زهرا جون بود!!
نمی دونستم چی بهش بدم که خوشحالش کنه!!؟؟؟
گل دادم دست محمد صادقم تا تقدیم کنه به خاله ش!!
خیلیم خوشحال شده بود خدارو شکر!!!
همون طوری که گل دستشه می خواد دستم بزنه!!!!!!!!
چن روز بود که اصلا حوصله نداشت!
یه روز گیر داد که رورووکم و می خوام!!!
گفتم: مامانی جا نمیشییی!
دیگه سایزت نییییست!!!!
نمیشهههه!
گفت: نه که نه!!! 
بفرما....اینم رو رووکت!!!! 
دیدی گفتم گیر می کنییی؟؟؟
م.ص: گی کدددم!!! گی کددددم!!!!! 
من: دیدی مامانیییی! نمیشه که!!!
م.ص: باشه! پس برم رووش!!! 
من:
بعدشم که نصفه شبی بس که بی حوصله بود باباش گفت: بچم دلش گرفته ! ببریمش پارک!!!!!!!!!
فکر کننننننننننننن! توو اون گرماااااا !
بس که شرجی بود بچم بهش نچسبید ............چون پاش هی به سرسره می چسبید!!!
( شعر و حال کردین؟؟؟)
پ.ن: اگه دقت کنین میبینین که از شدت شرجی بودن انگاری روو لباس جوجو آب ریخته!!!
چه کاااااااااریه!!! فکر کنننننن! بازی با اعمال شاقققققققققه!
بعدشم گفت: گشمه!!! goshame !!!
باباشم تندی رفت یه سانویچیه نزدیک اونجا و یه فلافل داد پسری بزنه توو رگ!!!
خب! حالا یه زنگ تفریح.........
چسبییییییییییییییییییییییییییییییییید ؟
بریم ادامه....
بله ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه !
اینی که میبینین پسر کتابخونه منه ه ه ه!
همچین واستون بخونه که بااااااااااااورتون نشه توو اون صفحه جز طرح چیز دیگه ای نیست!!!!!!!!!
اینجا قهر کرده ورووجک !!!!
که چی؟؟؟؟
چرا من و گذاشتین اینجا!!!!
بعد این همه مدت هنوزم قبول نداره که جاش اونجاست و یکی در میون دبه در میاره!!!!!!
خلاصه رفتیم اونجا که عشقشه!!! مسجد!!!
م.ص: مچد! مچد!! نماز.بوخوونیم!!!!!
دلم خییلی گرفته بود!
دیروز یکی از دوستای خوبم اومد خونمون!کللللی حرف زدیم و دلمون واشد!
محمد صادقم با مبینا بازی کردن!
البته محمد صادق بیشتر گیر داده بود با خاله زینبش بازی کنه!!!
بله!!!! واقعا من خسته نباشم!!! همین 2 تا عکس و گرفتم که........ شارژ باتری تموم شد!!!
اینم بستنی خوردن محمد صادقی!
اسلاید.............
م.ص: مامان! ت. اوم شددد!........ دووباله ه ه! بستنی.بخوام!
یه زنگ تفریح بامززززه !
***منبع: نی نی شکلک
خداحافظ خودتون و کوچولوهای نازتون باشه!
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
).gif){kind=small}
.gif){kind=small}
.gif){kind=small}
