محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

...مادرانه هایم برایت

5 اشتباه رایج مامان و باباها - بخش اول

1391/5/26 12:06
نویسنده : زهرا (✿◠‿◠)
876 بازدید
اشتراک گذاری

     سلاااااااااااااااااااااااااااااام به دوستای خوبم و مامانای گل!

 

 

چند روز قبل می خواستم یه چیزی رو چسب بزنم!   رفتم یه روز نامه ی قدیمی آوردم گذاشتم زیر دستم!

 وقتی کارم تموم شد! داشتم روزنامه رو جمع میکردم که یه مطلب جالبی چشمم و گرفت!

 

            ***   10 اشتباه رایج پدر و مادر ها   ***

 

خوندمش!   به نظرم خیلی جالب بود!  

دوس دارم شما رم تووش شریک کنم تا وبلاگ محمد صادقم یه کمی هم جنبه ی آموزشی و مفید هم داشته باشه!

*پ.ن : 1-  خودم هضمشون می کنم و با زبون خودم می گم...

2-   توو 2 تا پست میذارم که خسته نشین!

******بفرمایین ادامه لطفا...

                               ٥ اشتباه رایج...

 

1.  رفتار متناقض دارید...

کوچولوهای نوپا وقتی بدونن چه رفتار یا نتیجه ای در انتظارشونه بهترین کار رو می کنن!

مثلا اگه بدونن کی باید دستشویی برن یا چه ساعتی باید خواب باشن بهتر باهاش کنار میان!

 

حتی اونا لازمه که بدونن اگه کار بدی انجام بدن چه عواقبی در انتظار اوناست!

 مثلا:  اگه یه روز بالا رفتن از میز باعث بشه که مامان بابا بخندن و اون و بهم نشون بدن....  وروز دیگه دعواش کنن و اخم کنن(!) بچه ی بیچاره نمی دونه بالاخره کاری که کرده خوبه یا بده! و دفعه ی بعد که این کارو انجام بده چه رفتاری باهاش میشه!!!

 

هرچی کارها و اتفاقات هماهنگ و قابل پیش بینی واسه کوچولوتون باشه!اونم  انعطاف پذیر تر و سازگارتر میشه! و کمتر شمارو خسته می کنه!!!

 

پس سعی کنید برای کوچولوتون برنامه ی روتینی داشته باشین!!!

 

2. شما و همسرتان با کودک رفتار متناقضی دارید...

شما وقتی کوچولوتون کلمه ی زشتی رو به زبون بیاره که معنیش رو نمی دونه و از جایی شنیده چی کار می کنین؟؟؟!!Rolling Pin

دستش و می گیرین و به چشماش نگاه می کنین و بهش می گین: کار بدیه و نباید این کلمه رو تکرار کنه!!

حالا فکر کنین که کوچولوتون همین حرف و پیش باباش بزنه و همسر شمام بخنده(!)  اونوقته که کوچولوتون فکر می کنه که با تکرار این کلمه می تونه شما رو بخندونه!!!!!

لازمه که شما و همسرتون در برخورد با کوچولوتون برخورد  یکسانی  داشته باشین   نه  متناقض !!!

حتی لازمه روش های تربیتی تون و با هم یکی کنین!!!

مثلا : کوچولوتون بدونه که تنبیهش همیشه به شکل محروم شدن از یه اسباب بازیه ی مورد علاقه شه !!   نه اینکه==> یه روز کتک بخوره و یه روز با وجود کار بدی که کرده اصلا تنبیه نشه!!

تهدید های توو خالی و وعده های الکی هم بد ترین تاثیر و روو کوچولوها داره!

بتابراین:   قبل از دادن وعده به کودک دلبندتون با همسرتون مشورت کنین و هماهنگیهای لازم رو داشته باشین که کوچولوتون گیج نشه!!

 

*** در رفتارتون قاطع باشین و با همسرتون جلوی کوچولوتون  در باره ی  درستی  و   نا درستی   روش برخورد با کودک جر و بحث نکنین!

بهتره این اختلافا دور از چشم کودکتون باشه و جلوی اون با هم یک دل و یک زبون باشین!

 

 

 

3. تاکید به گذروندن وقت با همه ی خونواده دارید...

دور هم بودن و گذروندن وقت با کل خونواده خیلی خوب و لذت بخشه ولی بعضی از پدر و مادرا ممکنه که توو این زمان خسته بشن یا مثلا کار عقب مونده ای داشته باشن!!!

تنها بودن با کوچولوی دلبندتون  هم  واسه مامانا     هم   واسه باباها  لذت بخشه!

می تونین زمان نگه داریه کوچولوتون و بین خودتون تقسیم کنین تا به یکی از شما فشار نیاد و بتونین هم به کارای خودتون برسین و هم بهتر به بچتون برسین!!! 

(البته  :   این روش وقتی خوبه که شما زمانی رو هم واسه با هم بودن خونواده اختصاص بدین!)

 

 

4.زیاد به او کمک می کنید...

بعضی از مامان و بابا ها حتی نمیذارن کوچولوی نوپا شون  یه قاشق غذا رو خودش بخوره (!)connie_feedbaby.gif یه شلوار تنش کنه (!) یا یه نارنگی پوست بگیره (!)  یا حتی یه تیکه از پازل و سر جاش بذاره!!!!!

تا می بینن کوچولوشون توو انجام دادن یه کاری به مشکل کوچیک بر می خوره زودی می خواد که مشکل و حل کنه و همه چی و زود روبه راه کنه تا کوچولوش خسته و ناراحت نشه!!!!!

اما یادمون باشه  ==> این کمک های  غیر ضروری  به کوچولوی عزیزتون این پیام و میده که : تو نمی تونی به تنهاییاین کار و انجام بدی و به کمک من نیاز داری!!!

مامان-باباهایی که زیاد توو هر کاری به کوچولوشون کمک می کنن  اون و  تنبل  - وابسته  -  ناکارامد  بار میارن و نمیذارن بچه به خودش متکی باشه!

بازم یادمون باشه  ==> لازمه که به کوچولومون یاد بدیم که توو مشکلات صبور باشه و با ناملایمات کنار بیاد!!!

البته تشویق هم خیلی کمک می کنه!

مثلا : تا کوچولوتون پازل و اشتباه گذاشت اون و ازش نگیرین و خودتون درست بذارین سرجاش! نه!        بلکه :  بهش بگین من مطمئنم که خودت می تونی درستش کنی!  بیشتر دقت کن!   میشه!!!

 

 

5.  زیاد حرف میزنید...

حرف زدن با بچه ها خیییلی خوبه.......................... ولی نه وقتی که می خوایین رفتار نا درستش و مهار کنین!

فکر کنین کوچولوتون گشنه است و با تکرار یه کلمه ی " شکلات می خوام"  سر شما رو درد آورده.   شمام مدام بهش میگن : نه !  وبراش مفصل توضیح میدین که الان وقت شام ه و یه کمی دیگه باید صبر کنه تا شام آماده بشه ونباید قبل از شام شکلات بخوره!چون جلوی اشتها رو می گیره!!!

بعد کوچولوی بی صبرتون فورا شکلات و از دستتون می قاپه و ............................... شما به زور اون و ازش پس میگیرین و  دوباره  علت و واسش توضیح میدین!!!!!

اما این حرفای اضافه ی شما بیشتر بچه تون و کلافه می کنه و فایده ای نداره!!!

کوچولوهای نوپای ما به اندازه ی بزرگترا منطقی نیستن!و نمی تونن علت ها رو اون جوری که شما شرح میدین هضم کنن!

بنابراین :    زیاد حرف نزنین و خلاصه ی قانون کلی رو بگین!!!

مثلا : بگین که شکلات قبل از شام ممنوعه! واگه از فرمان شما سر پیچی کرد بدون هیچ شرحی عواقبی را که از قبل مشخص کردین رو اجرا کنین!!!( البته منظور این نیست که کتک بخوره ها!!!!!- بالا شرح داده شده که منظور از عواقب چه چیزایی می تونه باشه!!!) 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

مامان طاها
26 مرداد 91 12:34
سلام خیلی جالب بود ممنون که اطلاعاتت رو برامون نوشتی منتظر ادامش هستیم من خیلی اینایی رو که نوشتی رو قبول دارم
زينب عشق مامان و بابا
26 مرداد 91 13:26
سلام سلام خوبيد
مامانی
26 مرداد 91 14:22
سلامممممممم زهرایی خیلی خوب و جالب بود حتما در امر بچه داری رعایت میکنم قربونت بشمممممممممممم محمد صادق رو ببوسششششششششش
مامان امیرعلی(زینب)
26 مرداد 91 14:53
سلام عزیزم.چه کار خوبی کردی من با مطالب این پست موافقم..
مامی امیرحسین
26 مرداد 91 15:31
ممنون. نظرات دقیق و درستی بود. توی جلسات خانم دکتر فردوسی (اولی و دومی)و سخنرانی های آقای هورایی(سه تای آخر) دقیقا این مطالب بیان شده.
بقیه اش را زود بذار


به به! چقدر خوب!

چشم... به زودی ان شاللا..
خاله هدی
26 مرداد 91 15:57
جیگر خاله چه بزرگ شده.نازی عسلی من
ببببببببببببوووووووسسسسسس،این از اون بوس متریا بود.دفه ی بد کیلومتری بوست می کنم



قربون خواهر یکی یه دونه ی خودم بشم مننننن!

من از طرفت متری بوسیدمش!

هر وقت خواستی سفارش کیلومتریشم بده! در خدمتیم!!!!
مامان کیان
26 مرداد 91 17:30
متشکر وسپااااسگذار
متحول مییییشوییییییییم
ولی از شوخی گذشته خیلی جالب بود



بیا پست بعد را بخوان و تحولت را صد چندان ببین!!!!
ههههههههههههههههههههههه!

مامانی
27 مرداد 91 10:50
سلام خانومییییییییییییییییییییییی

بیا که طه منتظرته


اومدم...
مامانی
27 مرداد 91 12:08
به سلامتی ایشالا

التماس دعا


ممنون گلم...

حسااااااااااابی به یاد خودت و طه ی نازم بودم!
مادر کوثر
28 مرداد 91 11:11


ممنون مامانیه مهربووووووووووووووووووون
عالی بوووووووود. استفاده کردیم
هرچند شبیه اینا رو قبلا دیده بودم
ولی مرسی از لطفت

راستی طاعاتتون قبول و عیدتون پیشاپیش مبارک
به ما هم سر بزنید قبل از رفتن به تعطیلات


قربونت...
ممنون عزیزم...
مشهد به یادت بودم...
زهرا _ مامان مریم گلی
30 مرداد 91 23:52
آبجی آخر شبه...مسته خوابم!امروزم مهمون داشتم خفننننن!فقط اومدم بگم همشو دیدم همشم خوندم...الهی عمه دورش بگرده با اون فیلمه دلم ضعف رفت واسش....عکساشم که پدر صاب بچه رو دراورد....بابا یکم فکر دل یه عمه ای باش که رفتنی شد و تنها برادرزادشو ندید


عزیز دلم..

اینقد این کامنت و دیر تایید کردم که الان شما اینجایین!!!

خیلی کار خوبی کردین که اومدین!!!

دوستتون دارم....
زهرا _ مامان مریم گلی
30 مرداد 91 23:55
eeeeeeeراستی یادم رفت بگم خیلی دوس داشتم ببینم تو این لباسه چه شکلی شده؟اخه مامان خیلی تعریف کرد..دلم میخواست ببینم که دیدم عسل عمه تو همه ی لباساش مثل ماه میدرخشه.....قبونش بشه عمه....فدای اون آقا هادی گفتنش بشمممم من....(هادی که خودشو کشت بسکه واسه همه تعریف کرد و هی افه اومد


هههههههههههههههه!
عزیزدلمیییییی!
با چشمای خوشگلت میبینی عمه جووووووون!
یاد آقا هادی که هررررر رووووووز توو خونه ی ما هست!!

فکر نکنم که روزی باشه که محمد صادقم نگه: آ قااادی! آ قاااادی!!!
مامان تسنیم
31 مرداد 91 16:30
زهرا جون خیلی دعات کردم تو حرم
ان شاالله بزودی خودت میری مشهد


عزیز دلمییییییییییییییییییییییییییییییییی!

باورت میشه قسمت مام شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عید فطر اونجا بودیم! خدا رو شکر!

بازم ممنون از مهربونیت عزیزم...
مامان آریام
1 شهریور 91 0:21
سلام مامانی....مرسی از این پست خوب و مفید. واللا منم خیلی به همسرم میگم هماهنگ باش اما کو گوش شنوا راستی بیا یه سر با هم بزن..منتظرتیم خاله جون


سلام عزیزم...
چشم... سرم خلوت تر شه حتتتتتتتتتما میام!
مادر کوثر
1 شهریور 91 9:59
سلام مامانی
زیارت قبول
عیدت مبارک

پیش ما هم بیا وقتی برگشتین

آخه بروزیم


سلام گلم...

ممنون!
چشم... سر فرصت میام پیشتون! الان خیییلی خیلی سرم شلوغه و تقریبا خونه نیستم!
آشنا
1 شهریور 91 10:06
خیلی خوب بود. دست شما درد نکنه . امیدوارم تا محمدصادق به دنیا میاد یادم نره اینا رو


ای جونممممم..

مواظب خودت و محمد صادق نازمون باش!
زينب عشق مامان و بابا
1 شهریور 91 11:41
´´´´´´´´´´´´¶´¶¶´¶¶ ´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶ ´´´´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶ ´´´´´¶¶ ´´´´´´´´´´´´´´´´´ ´¶¶ ´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶ ´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶ ´´¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´|´|´|´´´ ´´´´´´´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´´´´´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´|´|´|´ ´´¶ ´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶´´´´¶ ´¶´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´¶¶¶´¶´´´´¶ ´´¶´´´´´´´´¶¶¶¶¶´¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶ ´´¶¶´´´´´´´¶´´´´´¶´´´´¶¶¶¶¶¶´´´¶¶ ´´´¶¶´´´´´´¶´´´´¶´´´´¶¶¶¶´¶´´´´¶ ´´´´¶´´´´´´¶´´´¶´´´´´¶´´´¶´´´¶ ´´´´¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´¶´´¶´´¶¶ ´´´´¶¶´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶´´¶ ´´´´´¶¶¶´´´´´´´¶¶¶¶¶´´´´´´¶ ´´´´´´´´¶¶¶´´´´´¶¶´´´´´´´¶¶ ´´´´´´´´´´´´¶¶´´´´´¶¶¶¶¶¶´ ´´´´´´´´´´¶¶´´´´´´¶¶´¶ ´´´´´´´¶¶¶¶´´´´´´´´¶´¶¶ ´´´´´´´´´¶´´¶¶´´´´´¶´´´¶ ´´´´¶¶¶¶¶¶´¶´´´´´´´¶´´¶´ ´´¶¶´´´¶¶¶¶´¶´´´´´´¶´´´¶¶¶¶¶¶¶ ´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶´´´´´¶´¶¶´´´´´¶¶ ´´¶´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶´´´´´´´´´¶ ´´´¶¶´´´´´´´´¶´´´¶´´´´´´´´´´´¶ ´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶ ******************************
مامان محمد
1 شهریور 91 18:19
سلام زهراجونم
سلام محمد صادقم،الهی من فداتون بشم
الان که من این کامنتو گذاشتم شما مهربونا مشهد هستین،زیارتتون قبول باشه.
زهرا جونم از وقتی که دیدمتون دیگه دل تو دلم نیست چون خییییییییییلی دلم میخواد که دوباره شما رو ببینم،اما دلم میخواد که زمان بیشتری رو با هم بگذرونیم،نمیدونم تو هم همین حس رو داری یا نه.
خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دوستتون دارم عزیزای دلم.

عزیز دلمممممممممممم...
ممنون ازین محبتات!...
منم از وقتی دیدمتون یه حس محبت مضاعف بهتون دارم...
امیدوارم همیشه شاد باشین!
yasaman jon
2 شهریور 91 12:44
سلام مامانی
دستت مرسی
چه پسر نانازی
چقدر بزرگ شده


سلام عزیزم...

قربونت...
آتـــریــســا جــون
3 شهریور 91 17:14



روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون

روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون

روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون

روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون

روزای دوسـت داشـتـنـی آتـــریـســا جـون


آپـــــــــــــمممممممممممممممممـــــــــــــ






اومدمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
مامان محمد
3 شهریور 91 18:49
زهراجون سلام،عزیزم زیارتت قبول
نماز و روزه هات قبول،عیدت مبارک
همیشه به گشت،ایشاالله سفر مکه و کربلا.
عزیزم محمد تو مسابقه رویای سبز شرکت کرده ممنون میشم که بهش رای بدی
ممنون ازت مهربونم،بوووووووووووووس برای تو و محمد صادق عزیزم.


سلام عزیز دلمممممممممممممم!

ممنونم...

ان شاللا با همدیگه!!

گه بدونی از روزی که دیدمت چقد دلم واست تنگ شده!!

دیدار خیلی شیرینی بود!!!

چشم........الان میرم رای بدم به عسلم..
مامان محمد
3 شهریور 91 18:52
راستی اینم آدرس مسابقه:
www.lavashak.niniweblog.com


عزیزم رفتم چیزی ندیدم...!!!
مامان زهره
4 شهریور 91 14:03
سلام عزيزم انشاء الله ديدار بعدي تون با مادر محمد در مكه يا مدينه باشه.نمي دونم چرا اين اسامي متبرك بر زبانم جاري شد...............


عزیزمی!

خدا از دهنت بشنوه!!

همراه شما ان شاللا...
مامان محمد
5 شهریور 91 10:34
سلام زهرا جونم خوبی عزیزم؟زیارتتون قبول،رسیدن به خیر،انشاالله سفر حج واجب.
محمد صادقم چطوره؟الهی من دورش بگردم،خییییییییییییییلی دلم براش تنگ شده،از وقتی که دیدمتون بیشتر شیفتتون شدم،کاش نزدیکم بودی و بیشتر هم و میدیدیم.
خییییییییییییلی دوستتون دارم عزیزای دلم.


عزیز دلمی!

منم همین طورم باور کن!

دلم خیلی واست تنگ شده!!!
مامان محمد
5 شهریور 91 10:37
راستی زهرا جونم یه سوال:
میخواستم ببینم چه طوری عکس پشت زمینه وبلاگ محمد صادقو به شکل پروانه درآوردی؟
ممنون میشم راهنماییم کنی.
من خییییییییلی توی گوگل جستجو کردم ولی چیزی عایدم نشد.
بووووووووووووووس برای تو و محمد صادقم.


الان میام پیشت بهت میگم....
فریبا
5 شهریور 91 12:20
آفرین به مامانی ِ اکتیو
مطلب ِّ خیلی خوبی بود... منتظر ِ بخش ِ بعدیش هستیم...


قربونت...

چشم... به زودی!
فهیمه
5 شهریور 91 15:16
جالب بود و آموزندهکجایی؟؟هستی؟؟


ممنون!

نه نبودیم!

مشهد بودیم!
مامان آریام
5 شهریور 91 16:09
مامانی کجایی...امیدوارم هر جا هستی سلامت باشید همگی منتظر پست جدیدتون هستم. پیش ما هم بیاید ببخ ما رو هم ببوس


رفته بودیم پا بوس امام رضا....

چشم.... اولین فرصت میام پیشت ...
مامان امیرمحمد
6 شهریور 91 9:58
سلام خانوم خانوما ... زیارت قبول ... همیشه به مسافرت ... سفرنامه مشهد و ننوشتی ... دل به دل را داره ... نگفتی ولی من فهمیدم رفتی مشهد ...


عزیییییییییییییییییییییزمی!

از وبلاگ محمد جونی فهمیدییییی؟؟؟

آره! یاد همتونم بودم!

سفرنامه که هنوز وقت ندارم... سرم شلوغه!


سر فرصت! چشم...
مامان محمد
6 شهریور 91 11:03
سلام زهرا جونم،الهییییییییییییی قربونت برم عزیز دلم،ممنونم ازت که راهنماییم کردی.
عزیزم من مردم از بس که دنبال این بک گراند گشتم.
دیگه داشتم ناامید میشدم که تووووووووووو کمکم کردی.
خییییییییلی دوستت دارم عزیییییییییییییییزم.
بوووووووووووووووووس.


قربونت گلممممممممممممم

اصلا قابلت و نداشت!

اگه زودتر می خواستی بهم می گفتی عزیزمممممممممم...

منم خیلی دوستت دارم!
مادر کوثر
6 شهریور 91 11:53
سلام عزیزمممممممممممم
هنوز برنگشتییییییییین؟؟؟
زیارتت قبول
پیش ما هم بیا


سلام گلم...

اومدیم...

ولی این روزا سرم وااااااقعا شلوغه....

چشم.... پیشتون میام...