روز شمار تولد...
***روز شمار تولد...***
٣.........٢..........١.......
بالاخره محمد صادقم متولد شد!!!!
چه حس قشنگیه که پدر و مادر رشد بچه شون و می بینن!!!
چقدر زود گذشت این ٢ سال....
محمد صادقم...
روزی که به دنیا اومدی شادترین روز زندگیه مشترک من و بابا بود!!!
روزی که گفتی: ماما و بابا قند توو دلمون آب شد...
وقتی راه افتادی خیلی هیجانی بودیم و خوشحال ازین که یه مر حله ی جدید از زندگیت شروع شده!
وقتی اولین مروارید کوچولو رو توو دهنت دیدم! یه جیغی کشیدم(!) که آخجوووووووووووووووووووووووووون اولین دندونش درومدددددد!!!
و نمی دونم چرا هنوزم سر هر دندون درآوردنت ذوق زده میشم!!!
و همین طور بزرگ شدی و رشد کردی و کارای جدید یاد گرفتی و مام پا به پای کارات ذوق زده شدیم!!!
و توو همه ی این مراحل رشدت خدارو شکر کردیم که تو رو سالم بهمون داده!
می دونی چرا هبه ی پروردگاری؟؟؟
***هبه یعنی بخشش ! دادن چیزی به کسی بدون عوض !
و خدا ی من ; چقـــــــــــــــــــدر تو مهربونی و چه لطف بزرگی به ما کردی که یکی از قشنگ ترین نعمت هارو بهمون بخشیـــــــــــــــــــدی!
امیدوارم لایق همچین بخششی باشیم! و بتونیم امانتت رو پسندیده بهت تحویل بدیم!
***--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------***
تولد نوشت: تولدت مبارک پسر خوشگلم...
به دلایلی جشن تولدت چند روز تاخیر میفته!!!(هرچند یه تولد جمع و جور و خودمونیه 5 نفره است!!! ما و مامان جون و بابا جون !!!)