محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

...مادرانه هایم برایت

گزارش سفر ارومیه

1391/8/1 14:36
نویسنده : زهرا (✿◠‿◠)
956 بازدید
اشتراک گذاری

 

ني ني شكلك

سلام دوستای خوبم!

خوبین؟  روزای خوش پاییزیتون بخیر!

من که تازه فهمیدم پاییز اومده!شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

چرااا؟

 بفرمایید توو خدمتتون عرض می کنم!

 

منم  مثل خیلی از دوستای خوب بندریم توو تابستون به سر می بردم!

اون روزی که پرواز داشتیم سمت تبریز! با محمد صادقم درگیر بودم! که چی؟

نمی خوام مامان! نمی پوشم!     این لباس گرمههههه! آخه شما بگین! این لباس گرمه؟

            ني ني شكلك

 

و ما سفرمون و شروع کردیم.......... ولی بدون همسر عزیزم.....

هم خوشحالYah بودم هم دلگیرniniweblog.com!

خوشحال بودم  چون بابااینا رو بعد ٦-٧ ماه میدیدم....... ناراحت ازینکه از همسر عزیزم دور میشم!(دلم خیلی واسش تنگ شده!-ان شاللا به زودی بهمون ملحق میشه!)

               

محمد صادق که از اول پرواز خوابیییییییییییییید تا آخرش!

یه چیزی حول و حوش 2 ساعت و 45 دقیقه!

             

 جالب بود! این بار ازون بالا هیچ چیه هیچ چی جز ابرای انبوه کومولوسی(!)! معلوم نبود!

ایقد قشنگ بود که دلت می خواست بپپپری روشون!!!

خودتون ببینین => کلیک

               

خلاصه فرود اومدیم توو فرودگاه تبریز!

چه هوایی(!!!!!!!!)  یه بادی می اومد که نمیشد از پله های هواپیما پایین بیایم!

یه آقاهه از کارکنای اونجا جلدی پرید محمد صادق و بغل کرد و رسوندش به اتوبوس!!!

منم زودی خودم و بهش رسوندم!

هوا خیلی سرد بود!همه می گفتن:امروز یهویی اینجوری شده!

به هر حال من که داشتم از شادی ذوق مرگ میشدم!

زودی لباسایی که واسه محمد صادق آورده بودم و تنش کردم...

بچم طفلک شکه وار داشت نگام میکرد!

 

مامانینا تبریز اومدن دنبالمون و راهیه ارومیه شدیم!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

زهرا _ مامان مریم گلی
30 مهر 91 20:34
عمه فدای اون خوشگلیاتتت....قربون اون موهای نازتتتتت...من باید خیلی به خودم ببالماااا؟چون عمه ی یه همچین پسمل نانازی هستمممم که هممون بهش افتخار میکنیم با اون نقاشیش که روزی n بار نیگاش میکنم....

قربونت برم با اون لباسای خوشگلتتتت.....عمه فدات بشه....لپامو باد کردمااااا....نمیای ؟


قربون عمه ی یکی یه دونه ی پسرممممممممممممممممممم!
خوبی گلم؟
اینقد دلم واستون تنگ شدههههه!
زهرا _ مامان مریم گلی
30 مهر 91 20:38
آبجی دقیقا از همون روزی که رفتی مریم هر روز داره سراغتونو میگیره.هی میشینه پای سیستم و میگه خاله جونو برام بیار!

وقتیم با مامان اینا میحرفه یه خط در میون ازشون میپرسه ماما ساگت کجاس؟؟؟؟

تا میریم بیرون میگم مثلا اینو بده خاله حساب کنه!فوری زودی میگه : نههههههه!من خودم خاله جون دارم!!!!بعدم میگه دلم براش تنگ شده....

ابجی با وجود اینکه از هم دوریم ولی از وقتی رفتی منم دلتنگتمممم....

داداشمو چند روز پیش دیدم انقد دپسرده بود!بهش گفتم خب بابا برو ببینشون....

راستی ما اکثرا تو QQ روشنیم ولی شما نیستی انگار....اگه تونستی یه وقتی بزار بیا مریمم میخوادتتتت


قربون مریم نازم بشم من!
منم خیلی دلتنگتون شدم!
می دونی که توو سفر شرایط تغییر می کنه!
باشه گلم...
به زودی هماهنگ می کنم همو ببینیم!
دوستون دارم!
زهرا _ مامان مریم گلی
30 مهر 91 20:39
oh!my god!!!!


چه آنلاین!!!!



مااااااااااااااااااااااا اینیم دیگههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه!

هههههههههههه!

عشق منی!
مامانی
30 مهر 91 21:20
سلامممممممممممم زهرایییی

سفرتون بخیر ایشالا

بله دیگه اینجاها هوا عالیههههههههههه

لباساش چه نازن بوسسسسسسسس


سلام گلم..
ممنون!
آره!چه هوایی دارین!
البته منم اینجا زندگی کردم!
دلم واسه هواش تنگ شده بود!
زهرا
30 مهر 91 21:44
اخی....عکسای پسر خاله رو...




قربون دختر خاله!
مامان روژینا
30 مهر 91 22:19
وای که من فدای این محمد صادقم بشم نیم وجبی چه نظری هم برای لباس پوشیدنش میده زهرا جون انشاا... سفر خوبی داشته باشین و بهتون حسابی خوش بگذره امیدوارم زود زود همسرتم بهتون ملحق شه که دیگه حسابی کیف کنی مواظب پسملمون باشیا هزار تا هم بوسش کن


آی گفتییییی!نظر و که دیگه نگو!!!
ممنون گلم...
جاتون سبز!
چشم...
آتـــریـســـا جــون
30 مهر 91 22:35

هـمـیـشـه بـه مـسـافـرت


امـیدوارم بـهــتـون حـسـابـی خـوش بـگـذره


آره راسـت گـفـتـی ابـرا واقـعـا قـشـنـگ بـودن صـاف و یـه دسـت



ممنون عزیزم...
ا؟پ این حس و شمام داری!
مامان شايان
1 آبان 91 8:45
سلام
ايشاله هميشه به گردش و تفريح. محمد صادق رو از طرف من محكم ببوس.


سلام گلم...
چشممممممممممممم!
فریبا
1 آبان 91 11:33
سلام عزیزم...

اول اینکه ما برگشتیم
بعدشم اینکه دلمون براتون تنگ شده بود



سلام عزیزم...

اول اینکه آخجووووووووووووووووووووون!

بعدشم اینکه دل مام واستون تنگ بود!
فریبا
1 آبان 91 11:38
بله دیگه؛ یه خورده باید با لباسای خنکتون خداحافظی کنید موقتا


هی وای من! موقتا و خوب اومدی!!!!!!!
ستایش
1 آبان 91 12:09
سلام عزیزم خوبی


سلام ...
ممنون...
مامان محمد
1 آبان 91 12:21
سلام زهراجونی خوبی عزیزم؟
همیشه به گشت،امیدوارم که بهت خوش گذشته باشه.
فیلم ابرها هم وااااااااااااااقعا قشنگ بود همون حس قشنگ تو رو منم بعد از دیدن ابرا بهم دست داد واقعا حس قشنگیه.
محمد صادق نازنینم چه طوره؟
میگماااااااااااا عکسای این گل پسری خییییییییلی قشنگ شدن الهی من قربون خنده های شیرینش بشم خییییییلی دوستت دارم خاله جونی.

اینها همه مال زهراجونی و محمد صادق شیرین عسلم.


مرسی از محبتت عزیزم...

اینقد فیلمای خوشگل تری از ابراگرفتم که نگو!
فقط طولانیه نذاشتمشون!!!
مام خیلی دوستون داریم!
عروسیه داداشتون هم مبارک(پیشا پیش)
مامان سانلی
1 آبان 91 15:14
سلام دوستم .سفر خوش. حتما خوش میگذره پیش مامان و بابا. ما هم هفته دیگه داریم میایم تبریز. امیدوارم زیاد سرد نباشه من از سرما فراریم.

سراغی از ما بگیرین بد نیستا.فقط من باید بیام میام فقط بخاطر دیدن گل روی ببخ جونم


وای شرمنده به خدا!
اگه بدونی! موقع خوندن کامنتت لپام گل انداخته بود!
عزیزم باور کن همیشه به یادتم!
مرسی بابت لطفت!
مامان اهورا
1 آبان 91 15:42
همیشه به سفر و گشت وگذار انشاا...
پسملی من لباست خیلی نازه خیلی خوشمزه شدی عزیزم
راستی خوش به حالت با این عمه مهربونت
زهراجون ماشاا... به خواهر شوهر ما که.......
وااای بالای ابرا چقد با حال بود دستت درد نکنه


ممنون عزیزم...
عمه جون نگو عسل بگو!
گل گل گل!!!
از وقتی ام رفته چین دلمون واسش یه ذذذذره شده!
مام پارسا
1 آبان 91 17:58
سلااااااااااااااااااام خانوم گل
چشمت روشن که مامان و باباتو دیدی
ایشالله که همسرت هم زودی میاد پیشت و خوشحالیت صد چندان میشه
اللللللللللللللللللللللهی محمد صادقو ببین....خاله جون خودمونیم ها اون لباس اصلاً گرم نبودهاااااااااااا
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای ابرا رو نیگااااااااااااا
محشره بخدا.......... خیلی قشنگن ......... وااااااااااااااقعاً آدم دلش می خواد بپره روشون
ولی خدایی چه کیفی میداد اگه میشد پرید روشون
ایشالله تموم سفر براتون پر بشه از خاطره های خوب و قشنگ
محمد صادقو از طرف من محکم بماچ ... طوری که دادش در بیاد ها


*سلام عزیزم...
*ممنون!
*ایشالللللللللللللللااااااااااااااااااااااااا (!)
*می بینی خواااااااااااااهر؟
*همیشه موقع بیرون رفتن یه تریپ کشتی میگیریم با هم!!!
*منم تا آخر پرواز کیف کردم!
همیشه از دیدن منظره ها لذت می بردم! این بار از ابرا!
*ماچیدمش! گفت: آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی!
راضی شدی؟؟؟؟
مام پارسا
1 آبان 91 17:59
ولی از ارومیه چیزی ننوشتی هااااااااااااااااا .... حواست باشه
ما منتظریم


هنو خیلی بیرون نرفتیم!
ولی چشم...!
فقط هوا سرده!
به به!
من هنوز دارم لذت میبرم!
مام پارسا
1 آبان 91 18:12
راستی عکسای پشت سر محمد صادق کیا هستن ... (آیکون فضولی )


اینایی که معلومه داداشمه!
یکیش با کوچیکیای محمد صادقه!
یکی ام فارق التحصیلیشه!

بازم اگه سوالی هست در خذمتیم!!!!!
مام پارسا
1 آبان 91 20:14
قربونت برم.....ممنون ...هم بابت ماچیدن لپای خوشگل محمد صادقم( الهی فداش بشم که گفت: آآآآآآآآآآآآآآآآآآآی).......
هم بابت جواب سوالم(همون فضولیه)
ایشالله خدا خانواده ات رو برات نگه داره



خواهش می کنم گلم...
دور از جونت!(چرا فضولی!؟)
ممنون! شمام همین طور!
فهیمه مامان سینا
2 آبان 91 9:28
بازم خوش بگذره...
اینو نوشتم واسه امتحان لب تابم ...فکر کنم قاط زده


درسته گلم...
نگرانش نباش!
مریض نیس!
مهناز
2 آبان 91 10:45
فیلم کوتاهی که گذاشتی خیلی قشنگ بود
سفر به سلامت
انشالله که تا به حال خوش گذشته باشه و آقایی هم زود بیاد پیشتون


ممنون عزیزم....
الیسا
2 آبان 91 14:16
پس میگم تو کجایی ... نگو سرت گرمه ... خب خدا رو شکر همیشه به تفریح و شادی ...

از محمدصادق بیشتر عکس بذار ... دلم با عکس اولش رفت براش ... فدای گرمایی بودنش ...

زهرا اومدی زودتر آپ کن خیلی دلتنگتونم .... محمدصادق نازت رو ببوس .

سفر خوش و بیخطر ... سلام به خانواده عزیزت برسون .



عزیزمی!
جات سبز!خوش می گذره!جز دوری از همسری!
چشم... به زودی یه آپ دیگه دارم!
قربونت برم!
مادر کوثر
2 آبان 91 16:22
عزیزممممممممممممممم
سفر بخیر مامانییییییییییی

انشالله بهتون خوش بگذره

چه ابرایی بوده ها

خب اگه تونستی از اونجا پست بذاری حتما میتونی به ما هم سر بزنی که بروزیم


بله که میتونییییییییییییییییم!
زینب (مامان فرشته آسمونی امیرعباس)
2 آبان 91 17:15
سلام ....مرسی که به من هم یر می زنی ...خیلی روز عرفه دعام کن ... خیلی محتاجم به دعا ... دعا کن خدا به زودی یه بچه سالم و صالح بهم بده که انشالله سال دیگه با بچم برم دعای عرفه



ان شاللا عزیزم...
مامان سانلی
2 آبان 91 18:12
شرمنده . شما دوست گلمی. دیر اومدم . کامتننونو همین الان دیدم.

خصوصی داری گلم.


دشمنت شرمنده!
ممنون!
مامان امیرعلی(زینب)
3 آبان 91 13:25
سلام گلم
خوش اومدین به شهر خوش آب وهوای ارومیه.تا اینجایین حسابی از هوای پاییزی اینجا استفاده کنید.


سلام عزیزم..

ممنون!
زری مامان مهدیار
3 آبان 91 13:35
فیلمت خیلی قشنگ بود
همیشه به سفر و گردش



مچکرم(به قول محمد صادق)!!!
مام پارسا
3 آبان 91 17:01

گفتم یه اظهار وجودی کرده باشم


قربون قدمت!
خوش اومدی!
باش چایی دوم!!D:
مینا
4 آبان 91 21:06
سلام زهرایی خوبین پسر نازت چطور؟حالا میای تبریز خبر نمیدی ؟مارو قابل نمی دونی جیگرم؟


قربونت برم...
مامانینا اونجا منتظرمون بودن!
زودی راه افتادیم!
منم خیلی دلم واست تنگ شده!
مامان 2بهونه قشنگ زندگی
5 آبان 91 0:56
سلام ممنون که به ما سر زدین پسر گلت رو ببوس یکی از قشنگیهای ایران همینه ما الان یه هفته اس بخاری روشن کردیم شما کدوم بندر هستید؟


به به!
هوای خنککککککککککککککککک!
بندر عباسیم گلم...
یاس
6 آبان 91 0:06
عزیزم.خیلی وقت بود آپ نکرده بودیا.البته منم نمیومدم.قربونش برم که دیگه حالا مخالفت هم میکنه.فسقلی وروجک.


قربونت برم....
آره - یوخده بی حوصله بودم!
مبینا گلی
12 آبان 91 22:57
پس نظرمن کو زهراییییییییییییی