محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

...مادرانه هایم برایت

گزارش سفر ارومیه 2

1391/8/3 17:24
نویسنده : زهرا (✿◠‿◠)
871 بازدید
اشتراک گذاری

این روزای محمد صادقم پر از انرژی و فعالیته!!!

یا داره با خاله جونش بن بن بن کار می کنن!

(وقتی خاله جونش باهاش بن بن بن کار میکنه! دیگه حواسش هیچ جا نیس!

با تموم ذوق کارتهارو به خاله جونش نشون میده و اسمشون و میگه!)

 

                              *************************************

 

یا روو وایت برد پنگوونی (به قول خودش پنگوون.تی!!!!!)نقاشی می کشه!

                 ***********************************************

عاشق داییشه!   ساعتهارو با هم می گذرونن!   از دیدن شادیشون کیف می کنم!

داداشم که داداش نداشت(!) حس می کنم واسه همین  محبتش 2 برابره!

                     *****************************************

وای که چقد بچه توو جمع زودتر به حرف میاد!

این یه هفته ای  جمله بندی هاش پیشرفت کرده!

بهش میگم: بابا کوووش؟

یه بار میگه:   شککککت!  (شرکت!)

 یه بار میگه:  مسشد!  (مسجد)

         *_*_*_*_*_*_

 من (دراز کش-یه پر سیب گذاشتم توو دهنم!)

م.ص: نه نخواب.  بشین.  خپه میشی!!!!!!!!

 

                       *********************************************

 

 با این حال, طبق معمول همیشه, تا جای آقا عوض میشه اشتهاشم کور میشه!

پس مامان آستینارو بالا زد و یه غذای من درآوردیه خوش مزه درست کرد!

اینظوری نبینینش!  خیلی خوش مززززه بود!

نشون به اون نشون که محمد صادق بد خوراک ما, هی می خوردوووووووو  هی می خواست!!!

(مواد لازم: گوشت شتر مرغ(یا هر گوشت دیگه ای!)- ذرت - پاستا فرمی(هر شکلی که دوس دارین!)- پیاز - کرفس - فلفل دلمه ای قرمز )

                          **************************************

راستی الانا می تونه چشم چشم 2  ابرو رو بخونه!

من واسش می کشم و ایشون طبق نقاشی می خوننش!یه خرده بریده بریده می خونه ولی خوبه!

اینم  *فیلمش*

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

مام پارسا
3 آبان 91 17:38
ای جاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانم
فداش بشم که انقدر شیرین چشم چشم دو برو می خونه..... محکم بماچششششش
خوشحالم که بهت خوش می گذره
بابا اااااااااااااا هنر مند..........غذای من در آوردیت هم خوردنیه
آفففففففففففففففففرین به گل پسری که با علاقه بن بن بن کار می کنه
دست خاله جونش هم درد نکنه


خاله جون اینقد با علاقه گوش میده!!
مام پارسا
3 آبان 91 17:41
آفرین جیگر که حواست به مامانی هست تا خفه نشه
مامانی تو هم حواست رو بیشتر جمع کن دیگهههههههههههههههه......... خب بچه ام راست میگه... مگه آدم دراز کشیده سیب می خوره.....عجبااااااااااااااااااااا


کجاشو دیدی!
می خوام رکورد بشکونم!
این دفعه می خوام توو خواب پرتقال بخورم!
مامان محمد
3 آبان 91 22:05
ای جوووووووووووونم خاله،الهی من فدددددددات،اوووووول از همه که من خیییییییلی ازش لذت بردم شعر چشم چشم دو ابرو بود اگه من اونجا بودم که هیچچچچچچی برای مامانت نمیزاشتم،دو لپپپپپپی میخوردمت.
دومیش نه نخواب خپه میشی،من اون زبون شیرین عسلتو بخورم،خوب زهرا جون ببین پسری چه همه چی دانه دیگه غصه ات چیه،خوب راست میگه دیگه دیگه از این کارا نکن،خوب مامانی مهربون؟
حالا یه دست برای مامانی حرف گوشکن.
تخته وایت بردتم قشنگه خاله،به آدم حس نقاشی کشیدنو میده.
دست خاله جونم درد نکنه که باهات کارت آموزشی رو کار میکنه.
خیییییییییلی دوستتون دارم به خدا.
انشالله خوش و خرم باشید و بهتون خوش بگذره.


کمممممممممممممممممممممممممممممممممممممک!
می خوان بچه مو بخورننننننننننننننننننننن!

در مورد سیب هم که گفتم! می خوام رکورد بزنم!

مامانی پیدا میشه بیاد کل کل!
مامان محمد
3 آبان 91 22:08
زهرا جون اون غذا هم از قیافه اش میباره که خوشمزززززززه است،نوش جون محمد صادق شیرین زبون،گوارای وجودش،خون بشه بره تو رگهاش.


قربونت برم...
اینقد تعریف کردی که جو گرفتدم!
یه آن فکر کردم استاد یانگوم بودم!
مامانی
4 آبان 91 0:13
سلامممممممممم زهراجونم

ارومیه خوش میگذره؟

ای جانمممممممممم با اون شیرین زبونیت خالهههههههههه

به به دست مادریت درد نکنه ادم دهنش اب میوفته

ببوسش پسری روووووووووو


آره گلم...
جات خالی!
هوا بارونیه!!!!!!!!!
ههههههههههههههه!
مامان اهورا
4 آبان 91 1:20
خوشمزه خاله دقیقا میتونم تصور کنم چطوری صحبت میکنی
محمدصادق خوش به حالت دایی داری اهورای من نداره انقد ناراحت میشم یادش میفتم
زهرا جون دلم آب افتاد معلومه که غذای خوشمزه ای بوده
نوش جونتون و به خصوص نوش جون محمد صادقم


عزیزمممممممممممممممممممم...
محمد صادق منم عمو نداره!!!
فریبا
4 آبان 91 1:25
فیلم برام باز نشد
وای چقدر پیشرفت داشتی خاله، بزنم به تخته


عه!
چرااااااا؟
لابد واسه مرور گرته عزیزم...
مامان روژینا
4 آبان 91 22:30
وااااااااای افرین چقدر قشنگ شعر می خونهههههههههههههه من که کلی ذوق کردم دیگه ببین مامانش چه کیفی کنه قربونت بشم عزیزم


اییییول!
درستهههههه!
دقییییییییییقا همین حس و داشتم!
مهناز
5 آبان 91 0:21
خاله فدات بشه که انقدر تو باهوشی
ماشالله
عزیزم. چه خوشگل شعر میخونه


فدا مدااااااااا....
مامانی
5 آبان 91 0:34
سلام عزیزم خوبی؟ عیدت مبارک
بروزم منتطرتم



سلام گلم..
ممنون!
الان میام!
مامانی درسا
5 آبان 91 1:19
عزیزمی عسلی ..... خدا این خاله ها و دایی ها رو نگه داره که ای بدرد بخورن بخدا ...... مامانی بفرما خصوصی


قربونت...
ممنون بابت خصوصی!
مامان ابوالفضل
5 آبان 91 21:22
عزییییییییییییییییییییزم خیلی ماهه این پسمله اسفند دود کنی چشم نخوره.ماشاالله
سلام دوست خوبم عیدتون مبارک


عید شمام مبارک...
قربونت عزیزم...
با چشمای ماهت می بینی!
ستایش
5 آبان 91 22:36
سلام عزیزم عیدت مبارک باشه


سلام گلم...
عید شمام مبارک...
فاطیما
5 آبان 91 23:43



ممنوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون!
یاس
6 آبان 91 0:09
عاشقتم فسقلی.بهتون خوش بگذره عزیزم.میبوسمتون


ممنون گلم...

منم بووووووووووووووووس!
مامان محمد
6 آبان 91 12:23
قلمى خواهم ساخت از نى باغ بهشت،جوهر از شيشه ذات،كاغذ از صفحه دل،نور از شمع حيات،تا بنويسم همه جا:
"روزگارت خوش باد".
عید قربان رو به شما دوست عزیز و خانواده محترمتون تبریگ میگم.دوستتون دارم.


ممنون گلم...
مام دوستون داریم!
مهناز
6 آبان 91 19:07
منم نظر گذاشته بودم
نیست؟
یعنی ثبت نشده؟


چرا عزیزم...
وقت تاییدش و نداشتم!
مامان روژینا
7 آبان 91 0:44
:


وای ممنووووووووووووووووووون!
مامان شايان
7 آبان 91 7:50
اي جان چه پس با محبتي فدات شم كه مواظب مامانت هستي.بوووووووووس


دیروز شیطونیش گل کرده بود از دستش دلخور شدم...
اومده بغلم کرده ...لپم و میگیره و مثلا نازم میده و میگه: مامان کوچولووووووووووووووووووووووووو!!!!!!!!!!!!!
فهیمه مامان سینا
7 آبان 91 8:30
اولا بازم بهتون خوش بگذره....
چشم چشم دو ابروشم بانمک میخوند...
فیلمش گذاشتم سینا هم باهاش میخوند...
ما هم که میریم مشهد زبون سینابیشتر باز میشه...



آخیییییییی!
ناااااااز!
کاش فیلم سینایی رو بزاری واسمون!
مادر کوثر
7 آبان 91 8:55
همیشه به شادی و تفریح و بن بن بن و بازی با خاله و دایی و سوپ خوردنننننننننن
وایت بردت مبارررررررررررک

وای ظاهر سوپت که عالیه
این مدل ماکارونی فرمی رو من خیلی دوس دارم

شعر خوندنش هم محشرهههههههههه

راستی ما هم بروزیم
خپه نشی

قرررررررررررررررررررررررربونت...
زری مامان مهدیار
7 آبان 91 21:25
عزیزممممممم چقدر قشنگ شعرش رو می خونه ببوس پسر نازنین رو
چه سوپ جالبی به نظرم ظاهرش هم خوشگله منم شام نخوردم هوسسسسسسسسسس کردم
نوش جون پسر گل


عزیزممممممممممممممممم...
حیف که پیش هم نبودیم که بهت بدم!!!
مامانی
8 آبان 91 1:18
سلام خانومی خوبی؟ بروزم منتطرم عزیزم


سلام...
الان میام...
زينب عشق مامان و بابا
8 آبان 91 10:14
سلام خوبيد خوش ميگذره
گل زيباتون چطوره ؟


سلام ...
ممنون!
مادر کوثر
8 آبان 91 10:43
سلام عزیزم
ممنون از حضورت
انشالله بهتون خوش بگذره

در مورد عسل جون هم باید بگم که ایشون خواهر رضاعی کوثر خانم هستن

یعنی وقتی تازه به دنیا اومده بود مامانش تو بیمارستان بستری شد و این جوحه با کوثر جون در شیر خوردن شریک شد...همش 8 ماه از کوثر کوچیکتره...
و اینجوری شد که من الان دو تا دختر دارم


الهیییییییییییییییییییییییییی!
ناااااااااااااااااااااااز!
چقد خوووووووووووب!
مامانش که خوبه الحمدللا؟؟؟؟؟
مامان علی اکبر
10 آبان 91 12:52
ای جانننننننننم با این شعر خوندنش.
ببوسش



كلوب فيستك
13 آبان 91 14:58
فيستك شبكه اجتماعي بزرگ و در عين حال پر امكانات شبكه فيستك از دو سرور قوي استفاده ميكند كه در سرعت و كيفيت حرف اول را ميزنه فيستك شامل خدمات ارسال و اشتراك گذاري مطلب ارسال موزيك و تصوير و فيلم انواع بازي هاي تحت وب ساخت كلوب مجزا براي خود و همكارانتان و خانواده خود پروفايل همسر خدمت ويژه سامانه پيامك و انجام قرعه كشي و ثبت نام اس ام اسي و مسابقه و پشتيباني با پيام تبادل لينك با فيستك امتياز دهي به كاربر وهزارن خدمت ديگر فيستك به زودي باطرح جديد و به روز تبديل خواهد شد ازشما خواننده محترم متن خواهشمند است كه لينك فيستك را در وب خود لينك كنيد و نسبت به ثبت نام در فيستك اقدام كنيد www.facetak.ir www.facetak.net مادر گرامي فيستك مكان مناسبي است براي ماندگاري خاطرات