محمد صادقمحمد صادق، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

...مادرانه هایم برایت

میشه خیلی ساده شاد بـــود....

1391/10/18 11:04
نویسنده : زهرا (✿◠‿◠)
896 بازدید
اشتراک گذاری

         میشــــــــــه خیلـــــــــی ســــــــاده شـــادی رو به بچــه هامـــون هدیــه بدیـــم!

 

پ.ن 1 : کی دستش چه رنگی باشه به سلیقه شازده است!!!ماچ

پ.ن 2 : دوستایی که از مامانی بی خبرن می تونن توو  وب *طه پسرپاییزی*   پیداش کنن!

می تونیم خیلی راحت شادی رو به بچه هامون هدیه بدیم که با تموم وجودشون احساس خوشبختی کنن...

بچه ها لذت می برن ازین که مامان و باباها همراهیشون کنن توو بازی و پا به پاشون ذوق کنن!

 

حالا میشه این کار ...

بـــــــــا هـــــــــــــم........کشیدن نقاشی باشه...

کتاب داستان خوندن باشه...

توپ بازی باشه (البته نه توو خونه!!!!!!!!!)ابرو

و...

                 ***********************************************

محمد صادقم دیگه عاشـــق مهدش شده...

واسش کتاب می می نی میره مهد کودک و خریدم...خیلی علاقه نشون میده!!

کما کان روزی 2  تا 2.5 ساعت توو مهدِ!

روزای اول مهد رفتنش واسش خمیر بازی گرفتم...

تقریبا هر روز با هم داریم شکلهای مختلف درست می کنیم...

از حجم اشکال هندسی گرفته .........تا.......درخت و کوه خورشید و.......... آدم آهـــنی(!!!!!!)نیشخند

بیشتر میذارم خودش انجامش بده و من راهنماییش می کنم و البته یه کمی دست کاری!!!!!چشمک

توو خود بسته ی خمیر هم چن تا شابلون داره...

خیلی به خلاقیت بچه ها کمک می کنه...

البته اگه بزرگترا اولش همراهیشون کنن تا اونا یاد بگیرن چجوری میشه چیـــــــــــزای جدیـــــــــــــد خلق کرد!

دیشب از دور میدیدم داره واسه خودش یه چیزایی سر هم می کنه و میگه:  مثلاً این پیشونیــــه!!!

مثـلــــــــــــــاً این چشمشــــه!!!                  مثلاً این  نافـِــشـــــــــه(!!!!!)از خود راضی

گفتم : چی دُرُست می کنی مامانی؟؟

میگه : آدم آهـــــــــــــــنیه!!!!!زبان

                    ***********************************************

دیروز هم به گفته ی مربیشون واسش رنگ انگشتی گرفتم...

خیلی با حال بود!!!

اگه  بیشتــــــر از محمد صادق ذوق نکرده باشم کمتـــــر هم نبوده!!!!!مژه

انگشتامونُ  کردیم توو رنگ و باهاش هر چی دوس داشتیم گوشه ی کشوی تختش کشیدیم!!!!

از منظره گرفته تا.........اعداد و ...    مهمتر و جالب انگیز تر واسه محمد صادقم ترکیب رنگ ها!!

 

 

 

3رنگ شُ گرفتم و بهش  نشون دادم که میشه با ترکیب رنگ ها رنگ جدیدی به وجود آورد!!!

خیلی تعجب می کرد ازین کار!!!

وقتی قرمز و با زرد قاطی کردم قیافش شده بود این :تعجب  عه! مامان. نارنجی شـــد!!!!

تموم سعی مُ می کنم که هر بازی ای که باهاش می کنم تووش جنبه ی آموزش هم داشته باشه !

 

               *******************************************

                                                                 شاد باشید.......دنیا به کام شما...قلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (47)

مام پارسا
18 دی 91 11:18
الللللللللللللللللللللللهی قربون اون دست کوچولو برم که جاش اونجاست
آره واقعاً به سادگی میشه بچه ها رو شاد کرد....پارسا هم عاشق رنگ انگشتی و خمیر بازیه
البته از رنگ انگشتی توی حمام استفاده می کنه و کلی چیز میز می کشه
آفففففففففففففففففففففففففففرین چه شکلای خوشگلی با خمیر درست کردی عزیز دلم...مامانی دست شمام درد نکنه
خمیر واقعاً واسه بچه ها خوبه...حتی معلم های مدرسه هم میگن بچه هایی که قبل از مدرسه خمیر بازی می کنن موقع نوشتن توی مدرسه دیگه دستشون کند نیست و از بقیه جا نمی مونن
(این هم یه نکته آموزشی)
ماشالله به جیگرم که مرد شده و عااااااااااااااشق مهد رفتنه...خدا رو شکر
زهرا جونم اسپند یادت نره(قضیه نقاشی ها رو که یادته
خیلی پست قشنگ و مفیدی بود
مررررررررررررسی


حموم هم خیلی خوبه...
ولی چون حموم سرد بود توو اتاق بازی کردیم!
ممنون از نظرای خوشگلت عزیزم...
آره اتفاقا هر وخ می خوام پست بذارم یاد جریان نقاشی میفتم!!!!
ان شاللا که خیرِ...
مام پارسا
18 دی 91 11:31
ناز پسری رو ببوس


چشم عزیزم...
شمام پارسا یه دونه رو....
مام پارسا
18 دی 91 11:32
پست خیلی قشنگ و رنگی و شادی بود
ممنون از این همه ذوق و سلیقه ات


خواهــــــــــــــــــش!
مامان طه
18 دی 91 12:53
ماشالا هزار ماشالا به ذوق و شوق مامانی

افرین به محمد صادق خاله چقد خوب درست کرده افرین

ذوستون دارم


خخخخخخخخخخخخخ!
کودک درونه دیگه!!! چیکارش کنم؟؟؟
فعاله همیشه!!!
ههههههههه!!
مینا
18 دی 91 13:11
سلام زهرا جون خوبین گل پسر خوبه؟ خیلی وقت نبودین دلم واستون تنگ شده بود. آفرین به شما مادر و پسر هنرمند دیگه دارم باور می کنم که شما از نوادگان خدا بیامرز پابلو پیکاسو هستین خوب کاری کردی پیکاسو کوچولو رو مهد فرستادی اینجوری از تنهاییم در میاد. میبوسمش واسه ناز پسرمم اسپند دود کن


قربون مینای عزیزممممممممممممم...
نمی دونی چقد خوشحال میشم وختی کامنتت و می بینم!
از محبتتِ که میای پیشمون!
هنوزم دوسِــت دارم یه عالمه.............قد روزای دبیرستان!
ستایش مهربون ستایش خوش زبون
18 دی 91 13:33
سلام مامی محمد صادق
خوبی من برای بار دوم برای شما نظر گذاشتم به ما هم سربزنید
با تایپ فارسی در گوگل میتونید بنویسید ستایش مهربون ستایش خوش زبون و ما رو پیدا کنید منتظرتونم ها


علیک السلام...
ممنون از حضورتون...


نمی دونم چرا وبتون واسم وا نمیشه؟؟؟؟؟
مامان شايان
18 دی 91 14:46
بزنين اون دست قشنگه رو به افتخار مامان زهرا بخاطر اين ذوق و سليقه ش. به خاطر اينكه اينهمه وقت مي ذاره رو آموزش و تفريح و سرگرمي محمدصادق عزيز. بووووووووووس


ممنون عزیــــــزم...
نظر لطفته بهم...
اليسا
18 دی 91 17:24
با شما همراه شدم ... لحظه به لحظه اش را براي خودم و محمدصادق هم ترسيم كردم ...

با تعجب و ذوقتان غرق شادي شدم ... لحظه هاتان هميشه پررونق ... پر بركت و شاد باد .

خيلي پست جالب و متنوعي بود ... مي بوسم محمدصادق ناز زهراي عزيزم را .


ممنون از این کامنت پر انرژیت الیسای مهربونم...
چه خوب که ازین پست خوشت اومده...
ان شاللا به زودی قسمت شما و محمد صادق گلمم میشه این روزای قشنگ!!!
مام پارسا
18 دی 91 18:03
هورا اوووووووووووووووووووول
(منظورم به کامنت اول)
خیلی سرخوشم نههههههههههههه؟


دمت گـــــــــــــــــــرم که همیشه اولی....
دومم بشی بازم اولی!!!!!خخخخخخخخ!
مامان محمد
18 دی 91 18:14
اییییییییی جانم خاله....قرررررررررررربون اون چشای خوشگلت برم عزیز خاله...
خیــــــــــــــــــــــلی قشنگن...چیزایی رو که با خمیر درست کردی رو میگم دیگه خاله...با اون دستای کوچیکت چه کارایی که نمیکنی خاله...خدارو شکر کخ به مهد هم عادت کردی و دوست داری وروجک من...
زهراجونی خیلی کار خوبی کردی که خمیر و رنگ انگشتی رو براش گرفتی...
استعداد بچه ها تو همین چیزا خودشو بروز میده و صد البته که آموزشی هم هست...خییییییییییییییییییییلی عالی بود...
این پست بسی لذت بخش بود...
دستت درد نکنه زهرایی که به فکر گل پسریت هستی عزیز دلم...
این وروجک خاله رو حتـــــــــــــــــما ببوسش.


زنده باشی فرشته ی مهربونم...
راس میگی خاله جووووون؟
ممنوووووون...مامانمم دست کاریش کرده هاااا!
تشویقش نمی کنی!!!!!!!!!!؟
آخه این روزا کودک درون مامان بد جوری زده بیرون!!!!
خخخخخخخخخخخخخخ!
**********************
آره عزیزم.....چقدم واسه خودم خوب بود!!!!
قربون صفا ت...
مامان کیان
18 دی 91 21:59
خوش به حال محمد صادق که مامان به این پایه ای دارهههه


یه کمی ام اونور تر!!!!!!
خخخخخخ!
آتـریـسـا جـون
18 دی 91 22:32



سلام دوست جونیام این دفعه با یه آپ جدید و خاص اومدم سراغتون ...


راستشو بخواین آتریسا جون من تو یه مسابقه کودکانه شرکت کرده موضوع این مسابقه

نی نی و لباسهای زمستونه هست و ما از شما میخوایم که اگه زحمتی نیست به

آتریسا جون من رای بدین تا با کمک شما برنده این مسابقه باشیم :-)



زمان رای گیری ( فقط و فقط روز چهارشنبه 20 و پنج شنبه 21 دی هست )



رای دادن زیاد وقت شما رو نمیگیره فقط کافیه برین تو این سایت

http://ninimod.niniweblog.com و توی قسمت نظرات کامنت بدین

که میخواین به کد 004 یا همون آتریسا جون رای بدین ...



راستی عزیزای من یادتون باشه موقع نظر دادن آدرس سایتتون رو حتما بذارین و فقط 1 بار

کامنت یا همون رای رو بدین در غیر این صورت رای شما قبول نمیشه و به حساب نمیاد :-(



ممـنون از محبت شما ... دوسـتــــــدار شـمـا آتــریــــــسـا کـوچـولـو ...






بله...
حتماً...
زری مامان مهدیار
18 دی 91 23:08
خدا رو شکر که به مهدش علاقه مند شده
امیدوارم هر روز بهتر و خوشحال تر بره مهدکودک
آفرین به این همه ذوق مامان زهراش

قطعاٌ محمدصادق جونم کلییییییییی چیزای خوب یاد می گیره و در آینده کلی از دوستاش جلوتره
ایشالا که همیشه شاهد موفقیتاش باشی مامانی


آره-شده عاشق مهدش...
من تموم سعیمو می کنم که هر بازی ای که می کنم یه چیز جدید یادش بدم...
چون عقیده م اینه که بچه ها خیییییلی زود یاد میگیرن...
ممنون عزیزم...
ان شاللا همه ی مامانا شاهد پیشرفت بچه هاشون باشن...
سمیرا مامان اهورا
18 دی 91 23:56
سلاااااااااااااام عزیزدلم چقد هرمندی خوشگل من
ماشاا... عزیزم قربون چشات بشم که انقد ناز نگاه میکنی
آفرین زهراجونی که انقد با صبر وحوصله ای واقعا ایول داری مامان مهربون
ممنون بابت آدرس وب طه
هروقت پست هاتو میخونم خیلی به وجد میام و کیف میکنم دوست عزیزم


سلام عزیزم...
ممنون از کامنت قشنگت..
بالاخره طه هم(توو دنیای جدیدش که پا گذاشته) وبلاگ دار شد!!!
برو ببینش!
خیلی ماهه!
مامان ابوالفضلم
19 دی 91 0:54
سلام . خیلی خوبه .ماها که اونموقعا ازین رنگا نداشتیم که یه دل سیر درودیوار رو از آثارمون زیبا کنیم به خاطر همین استعدادمون خشکید.
حالا باز خوبه اینا اومده عزیزم یه دلی از عزا دربیار. منم برم بگیرم فعلن تمرین کنم برای ابوالفضلم آماده باشم.



آره....برو بگیر....نمی دونی چه مززززه ای میده...
من اصلا کشف کردم خمیر بازی چقد واسه اعصاب خوبه!!!!!!!!!!
ههههههه!
مبینا گلی
19 دی 91 7:26
سلام گلم...سلام مامان باذوق ...بازی با بچه ها گذشته ازین که به بچه ها خوش میگذره به مابیشتر از بچه ها حال میده....وقت ندارم کامنت در حد پست بزارم ساعت ده امتحان دارم....ببوس جیگر خاله رو


سلام عزیزم....
برو....برو.......20بگیری الهی!
مامی سمی
19 دی 91 10:41
وای من خودمم بیشتر از پسرام عاشق این رنگ انگشتیا و پاک کردن راحتشونم...
همیشه شاد باشین.


وای سمی جون همین الان توو فکرت بودم!!!
مام پارسا
19 دی 91 11:22
صبح زیباتون بخیر......آپیییییییییییییم


رسیدیم خدمتتون!!!!!
و کلللی هم فــــــــــک زدیم!!!!
حالا برو بخون!!!!
هه هه هه هه!
مامان روژینا
19 دی 91 14:08
پس محمد صادق به مهد عادت کرد اولش ممکنه براشون سخت باشه ولی به هر حال رفتنشون واجبه کلی چیز جدید یاد می گیرن و بهشون کلی خوش می گذره نه تنها خودشون بلکه برای ماماناشونم خوبه مثل این رنگ انگشتیا که معلومه مامانی کلی ذوقیده ولی از حق نگذریم منم خیلی کیف کردما مخصوصا وقتی عکسش و گذاشتی رفتم که برای خودم بخرم آخه منم عاشق این کارام خلاصه که محمد صادق جونم کلی ازت تشکر می کنم و از راه دور یه ماچ آبدار برات می فرستم

وای بهار...
مرسی از حضورت...
خیلی خوشحال میشم وختی کامنتت و می بینم...
حالا برو ببین من چجوری واست فک زدم!!!!!!
هه هه هه هه !
مام پارسا
19 دی 91 22:07
زهراییییییییییییییییییییییییییییییییی جونم....ممنونم از اون همه کامنت خوشگل و پر انرژی که برامون گذاشتی
خییییییییییییییییییییییییلی دوستتون داریم
محمد صادق نازمو ببوس


عــــــــــه...
مگه نمی دونستی؟؟؟؟
کمیته ضد اعتیاد وا کردم!!!!!!!!!!!!!
خخخخخخخخخخخخخ!
*-*-*-*-*-*-*-*-*
قابلت و نداره دوستم!
مام پارسا
19 دی 91 22:16





وای مرسیییی....
اینا همه مال منه؟؟؟؟
یا تقسیمش کنم با محمد صادق!!!!!!!؟
مامان علی اکبر
20 دی 91 2:55
سلام
آفرین به محمد صادق جون
آفرین به مامانی
مامانی از طرف من محمد صادق رو ببوس


علیک السلام...
ممنون عزیزم...
مبینا گلی
20 دی 91 8:08
خصوصی


من که تخم چشمم سفید شد خــــــــــواهـــــــــــر...........بس که رفتم خصوصی و چیزی ندیدم!!!!!
مام پارسا
20 دی 91 11:40
قربونت برم...خدا خیرت بده که ماها رو از اعتیاد نجات میدی
در مورد اون گل و بوس ها...اونا فقط و فقط برای خودت بودن که خیلی خانومی


ما اینیم دیگه...
کـــــــــلاً خیر خواه مردُمیم!!!!!!!!!!!!!!!
هه هه هه هه هه!
واسه بوس هام مرســـــــــــــــــــی...
خیلی ذوق کردم...!
خوبی از خودته...
مام پارسا
20 دی 91 11:41
حالا اینام مال محمد صادق خوشگلمه:





ممنون مهـــــــــــــربوووون!
مامان ابوالفضلم
20 دی 91 14:22
سلام خانم گلی بدو بیا پیشمون آپیدیم کار بزرگی انجام دادیم.


به به!
بابا عجب آپی.....
خسته نباشی.......
یــآســَمــَن
20 دی 91 23:10
خیلی خوشم اومد
بازی با بچه ها عالیه
منم عاشق بازی باهاشونم
خدا حفظش کنه
ماشالله


پس معلومه کودک درون شمام فعالِ هااااا!
مامان طاها
21 دی 91 1:44
باریکلا به این ببخ و مامانش
چه کارا چه هنر ها
موفق باشید


و البته .....چه تعریف ها(!!!!!!)
ممنون از تعریفت!
مامان سانلی
21 دی 91 2:00
زهرا جونم تو یه مامان فوق العاده ای... تو پر از انرژی مثبتی..عنوان پستت عالی بود....امیدوارم همیشه همیشه همیشه شاد باشید

قربون اون اثر دست کوچولوت بشم عزیز دوست داشتنی



وای خـُـــــدای مــــــن!
یکی بیاد من و جمع کنه!!!!
انرژیِ مــثــبــت!
خوبی از خودته عزیزم...
زهرا _ مامان مریم گلی
21 دی 91 11:16
آبجی حلال کن....کلی به اون دست گنده هه خندیدممممتصور قیافه شیطنت آمیز داداشم اون لحظه....بعد دست شما...با خودم گفتم میدونم اون لحظه دیالوگاشون چی بوده؟ههههههه.....هروقت اومدم ایران حضوری بهت میگم با ادا و اطوار همیشه ام.هههههه

راستی من و مریم با این رنگ انگشتنیا تو حموم بودیم....اونجارو هم امتحان کن...باحالتره...زودی ام پاک میشه


حلال جونــــــــــــــــــت!!!!!!!
شما نخندی کی بخنده؟!!!!!
*آره-حمومم خیلی خوبه!
فقط چون چن روزی بود که هوا مثــــــــــــلا سرد شده بود!!!فضای حمومُ واسه این کار سرد دیدم.....
خیلی رنگای خوبی ان !!!
روو کمد هم راحت پاک شدن!!!
مامانی درسا
22 دی 91 4:06
ای جونم به این دستای کوچولو ....... راست میگی مامانی بچه ها با هر چیزی شاد میشن ...... ببوس این گل پسرو


سلاااااااام...
خوش اومدی عزیزم...
ممنون
مونا مامان امیرسام
22 دی 91 15:26
سلاااام عزیزم.ممنون از حضورتون.
پستتون خیلی بامزه بود.
برخلاف محمد صادق جاان امیرسام اصلا با رنگ انگشتی بازی نمیکنه.
خدا حفظش کنه.
بووووووووووووووووووس برای محمد صادق و مادر مهربونش


علیک السلام...
ممنون از لطفت...
امیر سام عزیز هنوز به اون سن نرسیده...
و احتمالا الان بیشتر عاشق وسایل خونه ست!!!
خخخخخخخ!
مونا مامان امیرسام
22 دی 91 15:27
هی هی شرمنده لحظه اخر دیدم حضور رو اشتباه نوشتم


عزیزممممممممممم...
متوجه شدم اشتباه تایپی بوده!!!
واسه منم خیلی پیش اومده...
مادر کوثر
24 دی 91 19:27
سلام عزیزم
متشکر از حضور و نظرات خوشگلت

وای چقد جای این دستا بامزه است

آفرین به سلیقه گل پسری

مهربونم آدرس وب مامانی رو که صحیح وارد نکردی
خودت روش کلیک کردی؟
اصلاحش کن عزیزم


سلام عزیزم.....
خوش اومدی...
نه!الان می بینم!
مادر کوثر
24 دی 91 19:31

آفرین به مامانیه با حوصله و با سلیقه
و قند عسل خلاق خودمون
چقد اون شکل های خمیره ای بامزه شده

کوثر خانم که بیشتر خمیره هاشو با هم قاطی کرده
رنگ های انگشتی هم همشو میبره تو حمام و همرو زده تو همدیگه و فک کنم ترکیبشون شده سبز تیره یا سیاه


هههههههههه!
قربون کوثر نازم...
احتمالا محمد محمد صادقم بزرگتر که بشه و یاد بگیره...
حتما همه رو با هم قاطی می کنه!!!!
خخخخخخ!
ستاره زمینی
25 دی 91 8:33



ممنــــــــــــــــون!
ستاره زمینی
25 دی 91 8:34
:


بابا خودت گلی....
مامان محمد
25 دی 91 10:18





woooooooooooooooooooooow!
ممنون عزیزمممممممم...
زینب عشق مامان و بابا
25 دی 91 15:16
سلام سلام مبارک ربیع الاول ماه شادی و سرور مبارکتون باشه


ممنون عزیزم....
به شمام مبارکه...
هما
25 دی 91 17:17
ماشالله سلامت باشه گل زندگيتون.
من مرده اين نقطه نشانگرت شدم.........


نقطه ی نشانگـــر؟؟؟
مامان حسناسادات
25 دی 91 17:53
سلام عزیزم
خصوصی رو چک کن


ممنون
مام پارسا
26 دی 91 11:45
خانوم گلی سلام...خوبی؟
کجایی؟...تو هم که مثل من کم پیدا شدی....من که اصلاً نمیام نت...حالام اومدم دیدم شمام حرکتی نکردی
محمد صادقم چطوره؟
همه چیز در امن و امانه
نکنه اون بلای خانمان سوز گریبان تو رو هم گرفته
مواظب خودتون باش
جیگرمو بماچ

سلام عزیزم...
هــِـــی ! هستیما....
آره....نمی دونم چرا حوصله ی نت و ندارم!
بلای خانمان سووووووز!!!؟
هه هه هه هه هه هه هه !
نه!فعلا....خدارو شکـــر!!!!
دلم واست تنگ شده بود!!!
پارسا یه دونه م و ببوسش!
مادر کوثر
26 دی 91 15:27
سلام عزیزم
با پست های مسافرت و فرار از آلودگی تهران بروزیم


سلام گلم...
اومدم..............عالی بودن پستات....
یـآسـَـمـَن
26 دی 91 18:36
سلام
ممنون گلم
شما خوبید؟!
چه خبرا....!!!؟
فــــدآت


سلام عزیزم.....
ممنون .... خوبیم....
زنده باشی....
ستاره زمینی
26 دی 91 18:39
ماشاللهه پسر ناز و با نمکی دارید خدا حفظش کنه.


ممنون عزیزم...
با چشمای ناز و خوش نمکت می بینی...
مامی امیرحسین
27 دی 91 20:41
کلا" همش دارم ازت چیز یاد میگیرم از پوشک گرفته تا کتاب و این بازیا



چه خوب ...
موفق باشی...
منم از بعضی پستات خیلی چیزا یاد گرفتم....
یاس
3 بهمن 91 2:16
جالب بود.خیلی جالب بود.بهت گفته بودم از فیلم محمد صادق که دانلود کرده بودم و اعداد رو میگفت،پارسا اعداد رو یاد گرفت؟
جالبش اینه که بعد از نه دست میزنه.هر چی میگم بعد از نه ده هست.باز دست میزنه.
عاشقتونم.


الهـــــــــــــــــی....
عسلِ این پارسا...
کاشکی فیلمش و بگیری و بذاریش!