بیتا ...(دختر همسایه!)
بیتا دختر همسایه بغلیمونه.... تقریبا تازه اومدن!(البته نه اونقد تازه که فک می کنین... ولی خب....) چن روز پیش که خانوم همسایه باهام کار داشت اومده بود دم در! دخترشم بود و محمد صادقمم اومده بود دم در ومثل همیشه پاهام و بغل کرده بود! بیتا که دیدش کللی نازش داد و گفت: خاله می ذاری بیاد خونمون؟؟؟!! گفتم: نه! آخه محمد صادق هنوز کوچیکه!! کارای عجیبم زیاد می کنه! جلو چشمم باشه بهتره!!! تو بیا خونمون؟! از مامانش اجازه گرفت و اومد!!! طفلی بچچچم نمیدونین چه ذذذوقی کرده بود! (٢باره که اومده خونمون!) ماششاللا بیتا چه انرژی ای داشت! پا به پای محمد صادق بازی می کرد!بلکه ام یه جاها...
نویسنده :
زهرا (✿◠‿◠)
21:37